غزاله صدر منوچهری
شاید دنیا بیش از هر زمان دیگری نیاز به بازآفرینی و بازتعریف عشق داشته باشد، زمانی که همه چیز به دام سرمایهداری افتاده و هر چیزی فقط در سازوکار آن است که میتواند سهمی از معنا و اهمیت بیابد. شاید باید دست به کار شویم و خودمان بیانیهای برای عشق تدوین کنیم. در انتخاب کتابهای پیشنهادی در راستای همین ایده، بیشتر بیان و مرور دیدگاههای فلسفی و روانکاوی در خصوص عشق را در نظر داشتهام.
ضیافت
افلاطون با ترجمهی محمدعلی فروغی
افلاطون در کتاب ضیافت از مشهورترین و بحث برانگیزترین مهمانی شادنوشی تاریخ گزارش میدهد. گزارشی که به وضوح از سنت گفتاری و نوشتاری گذشته و در دسترس خواننده قرار گرفته است. افزون بر آنکه طبق معمول افلاطون است که ماجراهای سقراط را مینویسد، این ماجرا ابتدا از طریق مهمان ناخوانده به بیرون درز کرده و دهانبهدهان شده تا ما به روایت دست چندمی از آن برسیم. رساله از این جهت مهم است که در آن رویکردهای مختلفی در مورد عشق، در قالب مدح و ستایش خدای عشق سامان یافته است. در اینجا، یکی عشق را یگانه و منشأ همهی خوبیها میداند و دیگری آن را به انواع آسمانی و زمینی تقسیم میکند. یکی بر وجه روحانی عشق تأکید میکند و دیگری تعادل میان عشق آسمانی و زمینی را برجسته میکند. سقراط راه دیگری در پیش میگیرد و آموزههای زنی کاهن را بازگو میکند. همچنان که آلکیبادس، در شور و اندوه مستی رابطهی میان میل به دانش و عشق جسمانی را برجسته میکند. مترجم اثر، محمدعلی فروغی، با افزودن دیباچهای در مورد سرگذشت افلاطون، چگونگی آثار و رابطهی او با سقراط، همچنین روش آموزههای سقراطی و مرگ او زمینههایی برای شناخت اثر افلاطون و موقعیت خلق آن فراهم میآورد. همچنین در پیگفتار کتاب، مجموعهای از اسامی افراد و اسطورههای یونانی را گردآورده است که به درک بهتر اثر کمک میکند.
در مدح عشق
آلن بدیو و نیکلاس ترونگ با ترجمهی بابک داورپناه و امیرهوشنگ افتخاریراد
نیکلاس ترونگ گفتگویی با آلن بدیوی فیلسوف ترتیب داده است و در این گفتگو ارتباط میان عشق و سیاست، حقیقت، هنر (به ویژه تئاتر) را به بحث گذاشته است. بدیو از افلاتون نقل میکند: «هرکس که عشق را نقطهی آغازینی در نظر نگیرد هرگز سرشت فلسفه را درنخواهد یافت» و باور دارد که نباید درهم آمیختگی عشق و فلسفه را از نظر دور داریم. در این اثر، ترونگ نقاط جدایی و همگرایی عشق در منظر بدیو را با دیگر فلاسفه و اندیشمندان میجوید. افرادی مثل شوپنهاور، کییرکگور، لویناس از سویی و افلاتون، رمبو، لکان از سویی دیگر. برای شروع کافی است برایتان بازگو کنم که بدیو از عشق بدون ریسک، از عشق تضمینشدهای که بنگاههای همسریابی/جفتیابی تبلیغ میکنند به شدت آزرده است و میکوشد برایمان تبیین کند که چرا چنین چیزی او را بر میآشوبد.
سخن عاشق
رولان بارت با ترجمهی پیام یزدانجو
سخن عاشق را جذابترین و به یادماندنیترین قطعهنویسی بارت میدانند. کتاب از یک مقدمهی نظری و مدخلهایی دایرةالمعارفی تشکیل شده است. خود بارت آن را آریگوییای به عشق و عرصهی کسی توصیف میکند که در حال سخن گفتن با خود، عاشقانه با دیگری (معشوق) مواجه میشود. در بخش مقدمهی نظری، شم زبانشناسی را معادل احساس عاشقانه در گفتمان عشق قرار میدهد و نتیجه میگیرد که با تکیه بر احساس عاشقانه میتوان به فیگورهای عاشقانه شکل داد. بارت همهی این مقدمات را میچیند تا بگوید خوانندهی گرامی در این کتاب ارجاعهایم را به شیوهای خودمانی آوردهام. به خودم اجازه دادم تا از گفتوگوهایی که با دوستانم داشتم استفاده کنم. به خودم اجازه دادم که در متن حرفهایم را تکرار کنم، نقض کنم، ناتمام رها کنم. چرا که «اگر نویسنده “فرهنگ” خود را به عاشق بخشیده، عاشق نیز در عوض بیاعتنا به آداب اخلاقی علم و دانش، بیزنگاری تصویرستان و خیال-خانهی خود را به او میبخشد». در نهایت مدخلها مرور و تحلیلی بر فیگورهای عشق در آثار ادبی و گفتوگوهای دوستانهاند که حول ایدهی مرکزی برهان فیگورها گردآمدهاند.
وقتی نیچه گریست
آروین یالوم با ترجمهی سپیده حبیب
وقتی نیچه گریست، از سویی روایتی از لحظات اولیهی شکلگیری ایدهی روانکاوی است: زیگموند فروید و دکتر برویر در طول رمان مدام در مورد پروژهی مشترکشان و اشتغال ذهنی فروید صحبت میکنند. از سوی دیگر، به ابتلای برویر و نیچه به نوعی عشق وسواسی و تشخیص آن میپردازد. اما نباید این رمان را با رمان زندگینامهای اشتباه گرفت. در اینجا یالوم، رواندرمانگر اگزیستانیسالیت امریکایی، از آثار و اندیشههای فردریش نیچه و دانش رواندرمانگری بهره گرفته و دنیایی داستانی را در گفتگو با فلسفه و در عینحال آسانیاب خلق کرده است. از اینرو، نیچهی فیسلوف و دکتر برویرِ این رمان روانکاوانه-فلسفی در نهایت شخصیتهایی داستانیاند. یالوم مواجهه با برویر و دریافت کمک رواندرمانی از او را برای نیچه تصور میکند. بنابراین، اینجا با اندیشهها و دغدغههای نیچه و تشخیص و درمان بالینی خیالی یالوم رویاروییم، گرچه در واقعیت نیچه هیچگاه شانس دریافت کمک رواندرمانگرانه را نداشت.
دژخیم عشق: روایتهایی از رواندرمانی
آروین یالوم با ترجمهی مهشید یاسایی
کتاب دژخیم عشق به برگردان مهشید یاسایی، شامل شش داستان (از ده داستان) اثر است. یالوم از قصهگویی استفاده کرده و ما را به نظارهی جلسات رواندرمانیاش دعوت میکند. با این کار خواننده را به تعمق در خویشتن برمیانگیزد. سوژههای داستانی یالوم، همانند مراجعان یالوم با رنجهای وجودی دست به گریباناند، گرچه شاید خود به آن اذعان نکنند: مسائلی چون اجتنابناپذیری مرگ خود و عزیزان، آزاد بودن برای زندگی به شیوهی دلخواه، تنهایی نهایی، نبودن معنای آشکار در زندگی. یالوم در این جلسات رواندرمانی داستانیشده، میکوشد به شخصیتهای داستانی (و خوانندگان) یادآوری کند که میتوان با این واقعیتهای وجودی روبرو شد و از این رویارویی به منزلهی نیرویی برای تغییر و رشد بهره گرفت. گرچه در مقدمه بیان میکند که عشق و رواندرمانی اساساً با هم ناسازگارند، در داستان دژخیم عشق ضرورت کمک گرفتن برای غلبه بر عشق وسواسی را آشکار میکند. در اینجا، تلما آنچنان درگیر عشق وسواسیاش است که از برقراری هر گونه ارتباط واقعی با دیگران ناتوان شده است.
موزهی معصومیت
اورهان پاموک با ترجمهی مریم طباطبائیها
موزهی معصومیت، داستان عشق مردی از طبقهی مرفه و دختری از خویشاوندان/آشنایان فرودست او است. عشقی که به موازات رابطهی تعیینشدهی او (گرچه نهایی نشده) با زنی زیبا، مستقل و همطبقه، سیبل، شکل میگیرد و درگیر رنج و پیچیدگیهایی پیشبینیناپذیر میشود. اشیاء و تمنای نگهداشتن یا باز به یادآوری (حتی تحقق) خوشبختی از طریق تصرف اشیاء یکی از زمینههای اصلی رمان است. چیزی که اورهان پاموک را وامیدارد، نخستین موزهی رمانبنیان (براساس رمان) جهان را پایهگذاری کند. موزهای در استانبول که با اشیائی مثل گیرهی سر فسون؛ لباس تن فسون؛ نوشابهای ساختگی در دنیای رمان؛ ویدئوآرتهایی در مورد رابطهی عشق و سینما؛ دیواری تکاندهنده از تهسیگارهای فسون و کمال که مثل تقویمی از یادروزهای خاص زیرنویسی شده است و امثال آن انباشته شده است.
دیالکتیک تنهایی
اوکتاویو پاز با ترجمهی خشایار دیهیمی
دیالکتیک تنهایی یکی از مقالات کتاب هزارتوی تنهایی است که پاز آن را تحت تأثیر اثری از ساموئل راموس نگاشته است. دیهیمی در مقدمه اشاره میکند که راموس رویکرد دوگانهی مردم مکزیک به زندگی را ناشی از نوع مواجههی نظام حاکم مکزیک با واقعیتهای سیاسی دانسته و صمیمیت و طرد ریاکاری را برای غلبه بر آن پیشنهاد کرده است. در اینجا، پاز تنهایی انسان را میکاود. او باور دارد که وضعیت هبوط و از دست دادن ابتدایی کمکم به تنهایی و بعدتر به آگاهی تبدیل میشود. از این رو، تنهایی انسان بالغ در دورههای خلاق و بارآور را نشانی از وخامت اوضاع میداند. پاز برای رویارویی و تغییر این وضعیت، عشق واقعی و تخیل ادبی را پیشنهاد میکند. به بیانی دیگر، حالا که تنهایی، تطهیری برای ورود به هزارتوی تنهایی، گذشتن از آن، رسیدن به طلسم و شکستن آن، و در نهایت راه یافتن به و وفق یافتن با اجتماع نیست؛ حالا که تنهایی نفرینشدگی محضی است که دنیایی بی راه خروج را نشان میدهد؛ باید بین خودکشی و مشارکت خلاق انتخاب کرد. پاز طرفدار مشارکت خلاق است. از این رو در این اثر میکوشد برای دفاع از عشق و دیالکتیک تنهایی، موانعشان را برشمرده و اهمیتشان را آشکار کند.
عشق و اراده
رولومی با ترجمهی سپیده حبیب
می در این کتاب، عشق و ارادهای که در ظاهر متعارض و رویاروی به نظر میرسند را در هم میتند و ارتباطشان را در سرنوشتی مشترک به تصویر میکشد. اراده که روزی راه حل بود، اکنون به خود مشکل تبدیل شده است. انسانی که روزی در مقابل پرسش «چه اراده کنم؟» قرار داشت حالا با بحران «چگونه اراده کنم؟» رویاروی است. همانطور که عشق نیز از موقعیت حلکنندهی مشکل به «مسئله» دگرگون شده است. می گزارشهای رواندرمانگران را مرور میکند و تطابق مسائل عمدهی مطرح شده در جلسات روانکاوی شخصیتهای اسکیزوئید را با مسائل عمدهی دهههای بعدی روشن و اهمیت آن را به منزلهی نوعی پیشگویی برجسته میکند. سپس هشدار میدهد که مسئلهی عمدهی ما پس از عبور از دهههای بحرانی اشتغال ذهنی به مسائل جنسی و اضطراب، «بیاحساسی» است. بیاحساسیای که نتیجهی مستقیم مشکلدار شدن عشق و اراده است. می در بخش اول کتاب که از فصل دو تا شش را در بر میگیرد، به مواردی میپردازد که عشق را به مشکل دگرگون کرده است: فروکاستن عشق به رانهای بیولوژیکی؛ به حاشیهرانی نقش و اهمیت محوری اروس در رابطهی عاشقانه؛ بیاهمیت جلوهدادن اشتیاق؛ رابطهی تنگاتنگ مرگآگاهی و عشق، و مسدود کردن یا سرکوبکردن دیوآسایی انسان. بخش دوم را با لوحهای از نیچه آغاز میکند: «گرفتاری حقیقی [ما] این است: همراه با ترس انسان، عشق انسان، تصدیق انسان و ارادهی انسان شدن را نیز از دست دادهایم». در این بخش دگرگونی اراده را میکاود و در نهایت در بخش پایانی به نتیجهی این دگرگونیها در کنار هم و شکلگیری موقعیت بیاحساسی فراگیر باز میگردد تا روشن کند که بایستی با تقویت اراده و پذیرش عشق بر بیاحساسی فائق آمد. مترجم اثر، دکتر سپیده حبیب، با فراهم آوردن زیرنویسهای توضیحی کارآمد، به یاری خواننده آمده است.
در آغاز عشق بود: روان کاوی و ایمان
ژولیا کریستوا با ترجمهی مهرداد پارسا
ژولیا کریستوا، فیلسوف، منتقد ادبی، روانکاو فمنیست بلغاری-فرانسوی در این کتاب با درانداختن شبکهای معنایی میان عشق، ایمان و روانکاوی، به مفاهیمی مثل اعتماد-اعتبار، باور به خدای واحد، جنسیسازی، تحلیلناپذیری مسیحیان کاتولیک از نظر لکان میپردازد. در این میان اهمیت وهم و خیال را در روند رواندرمانی برجسته میکند. بیدار کردن خیال و مجالدادن به بروز توهمات را وظیفهی روانکاو میخواند و هشدار میدهد که با محدود ماندن در جوهرهی زبانی انتقال، جنبهی خیالی رواندرمانی را نادیده گرفتهایم. عشق در اینجا آن چیزی است که آنالیزان/بیمار تحلیلشونده را به روانکاوی سوق میدهد. آنالیزان میخواهد توانایی «اعتماد به عشق» و «قدرت عشق ورزیدن» را بازیابد و برای خودش هویتی بسازد. این هستی شقاقیافته در فرایند زبانی روانکاوی که کریستوا آن را به گفتگویی عاشقانه تعبیر کرده است، سرانجام میتواند به قدرتهای گفتار دست یابد. اهمیت و ریشهی این بحث چنین تبیین شده است: «این بسیج شدن ذهن و جسم دو انسان تنها به وساطت کلماتی که میانشان رد و بدل میشود، همان تعبیر معروف فروید را در کتاب آیندهی یک پندار توضیح میدهد که میگوید، پایه و اساس درمان همانا “کلام خداوند ما است” و جملات اناجیل را به یاد میآورد که “در آغاز کلمه بود” و “خداوند عشق است”» که این یادآوری خود بیانگر مباحثی است که کریستوا برای بیان رابطهی میان عشق، روانکاوی و دین (به ویژه مسیحیت) در پیش میگیرد و عنوان کتاب را به خاطر میآورد. کریستوا باور دارد که هم در روانکاوی و هم در دین سوژهی بیثبات و متزلزل مدام در پی تثبیت یافتن است. با این حال، روانکاوی را توانمندتر از مسیحیت قلمداد میکند، چرا که مسیحیت با وسواس زیاد به فانتزیهای اصلیاش پایبند است. در حالی که روانکاوی به انسان اجازهی برساختن فانتزیهای جدید را میدهد که حالا در مرتبهای نو در خدمت انرژی حیاتیاند تا ویرانگری و انهدام. کریستوا با این پیشزمینهها دوباره میپرسد چه کسی تحلیلناپذیر است، تا خودش را در مقابل باور لکان به تحلیلناپذیری کاتولیکها قرار دهد. همچنین میکوشد ضمن پذیرش نوعی رابطه میان نیهیلیسم و روانکاوی، به رابطهی ضمنی نهیلیسم با مسیحیت نیز اشاره کند. گرچه در نهایت روانکاوی را جسورانهترین پادزهر امروز ما در مقابل نهیلیسم معرفی میکند.
منبع: شهر کتاب